۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه

پديده ای به نام اينترنت

‏بعضي‌ چيز ها هستن که آدما اختراع کردن الان هم ديگه شده روتين و همه دارن هر روز ازشون استفاده مي‌کنن اصلا هم هيجان زده نميشن من ولي‌ ‏گاهي‌ يه دفعه همچين ذوق زده ميشم که نگو... مثلا در مورد همين کامپيوتر، من يادمه که من و ريحانه و مهرنوش يک بار نشستيم و فکر کرديم که ‏اصلا هيچ طوري راه نداره که اين موجود ساخته دست بني‌ بشر باشه، يعني‌ اصلا ها... حالا شما هر چي‌ ميگين بگين من که شخصا مطمئن ام که ‏اسمون باز شده و اين پديده با همه جاه و جبروتش نازل شده... يا مثلا اينترنت !!
‏در راستاي همين وبلاگ چراغ جادو خواني‌ يک دفعه در صفحه کامنت ها برخوردم به کامنت يک آقاي نويسنده 66 ساله که از قضا دوست غلامرضا ‏تختي‌ بزرگ بوده و الان نوه اش رو تو آمريکا پيدا کرده و با هم مکاتبه مي‌کنن !!! آخه فکر کنين ! يک پيرمرد 66 ساله ‏ ( ببخشيد قصد توهين ندارم منظورم ‏ يک شهروند سنيور هستن ) در ايران، که دوست زمان جواني‌ تختي‌ بوده، امکان داشته اصلا اون موقع ها از فکرش هم خطور کرده باشه که مثلا40 ‏سال بعد نوه 11 ساله دوستش رو که تازه اون سر دنيام هست در يک دنياي مجازي پيدا کنه و با هم گپ هم بزنن ؟؟ جدا ها ؟ خيلي‌ ‏عجيب و دور از ذهن بوده حتما...
‏خودمونيم حالا اين اينترنت عجب پديده جالبيه ولي‌ ....:P

۱ نظر:

ناشناس گفت...

حرف نداره.......... هربار وقتي با اين همه فاصله به اين وسيله به خونه ات ميام و ديداري تازه ميكنم و حالم خوب ميشه و دلم جا مياد اينو با خودم ميگم