زنگ زد به من که داريم ميرويم بيا
من بعدا ميايم شما برويد من کمي کار دارم
ميدانم که نميخواهم بروم حوصله ندارم ناراحتم ازينکه کارم پيش نميرود حوصله جشن گرفتن هم ندارم اصلا خوش حال نيستم که بخواهم با ديگران بگويم و بخندم
يعني چي که بعدا مي ايم ؟ داريم با ماشين ميرويم و تو هم الان ميايي ...
حتا حوصله مخالفت کردن هم ندارم ميدانم که بمانم هم کاري نميکنم .
فقط ما سه تا هستيم ؟
بقيه حتما الان رسيده اند
باران ميايد ...چقدر ما سه تا روز هاي باراني با اين ماشين اينور و انور رفته ايم ... چقدر من اين آهنگ را دوست دارم احتمالا خودم هم الان دیگر دارمش چرا هنوز گوش نکرده ام ...
بنجامين و خاوير و ادن ميرسند همزمان با ما...
آهاي شما ها دير کرده ايد ها !
سيگارت را تمام کن برويم تو
اين قانون جديد سيگار اينجا اجرا ميشود ؟
ميرويم تو
فقط ما شش نفر هستيم ؟
ابجوي 5 دي ال بگيريم همگي ؟
امروز دوشنبه است ها !
يک روز ميخواهيم جشن بگيريم ...
ليوان ها را بالا ميبريم به سلامتي همگي... هر دو تا ليوان بايد يکبار به هم بخورند وگرنه نميشود...
صداي خنده هايمان بلند تر ميشود... از ته دلم ميخندم برنامه هايم يادم رفته اند...
ميکاييل به من گفته که تو کمي گي هستي !
ناااااا ؟ خوب تعريف کن ؟ چند تا مرد را تا به حال بوسيده اي ؟
سه يا چهار نفر ...
ادن آب بخور تو مستي
ادن تو از روز اول از بنجامين خوشت ميامده راست بگو...
تصميم ميگيريم که ادن عاشق بنجامين است و همه ميخنديم از ته دل
من از همه خوشم ميايد ... لاله تو که مرا ميفهمي ؟
من طرف تو ام ادن...
يک سري ديگر سفارش بدهيم ؟
من مستم
من هم هستم ولي سفارش بدهيم ...
غذا ميرسد همه از غذاي هم ميخوريم ليوان ها بالا ميروند و خنده ها بلند تر ميشوند
خاوير ما را که يادت نميرود ؟
دارم فکر ميکنم که من تازه دارم لما را کشف ميکنم بايد يک ماه ديگر ميماندم...
به سلامتي تو
به فارسي چطور بگوييم به سلامتي
به س ل ا م ت ي
به سا لو ما تي
اينجا ميشود سيگار کشيد ؟
اوووو تو هم مگر سيگار ميکشي ؟ تو که پسر خوبي بودي ....
فقط گاهي ...
پس فقط يک دانه هم به من بده...
سيگار ها دست به دست ميشود و براي هم روشن ميکنيم
ميخنديم و ليوان هايمان را با هم عوض ميکنيم... بشقاب هم را خالي ميکنيم
سرخيو ميرسد براي بار دهم ماجراي مچ انداختنش با من را تعريف ميکند ميز را خالي ميکنيم و دوباره مچ مي اندازيم ، صاحب رستوران بالاي سر ميز ما ايستاده است
روي چه کسي شرط ميبندي ؟
گابريلا دستم را فشار ميدهد
نميگذارم دستش را بخواباني تو ...
ميخنديم و سيگار ها را دست به دست ميکنيم ...
من بستني ميخواهم
يک سري ديگر سفارش بدهيم
من ديگر نيستم
شکلات و بستني ميرسد و همه با هم شريک ميشويم...
ميخنديم و همه برنامه ها فراموش ميشوند...
چرا زياد با هم بيرون نميرويم ؟
تو قهرمان مني
از ته دل ميخندم
بغلم ميکند و دستم را ميبوسد
ادن آب بخور تو مستي...
من بعدا ميايم شما برويد من کمي کار دارم
ميدانم که نميخواهم بروم حوصله ندارم ناراحتم ازينکه کارم پيش نميرود حوصله جشن گرفتن هم ندارم اصلا خوش حال نيستم که بخواهم با ديگران بگويم و بخندم
يعني چي که بعدا مي ايم ؟ داريم با ماشين ميرويم و تو هم الان ميايي ...
حتا حوصله مخالفت کردن هم ندارم ميدانم که بمانم هم کاري نميکنم .
فقط ما سه تا هستيم ؟
بقيه حتما الان رسيده اند
باران ميايد ...چقدر ما سه تا روز هاي باراني با اين ماشين اينور و انور رفته ايم ... چقدر من اين آهنگ را دوست دارم احتمالا خودم هم الان دیگر دارمش چرا هنوز گوش نکرده ام ...
بنجامين و خاوير و ادن ميرسند همزمان با ما...
آهاي شما ها دير کرده ايد ها !
سيگارت را تمام کن برويم تو
اين قانون جديد سيگار اينجا اجرا ميشود ؟
ميرويم تو
فقط ما شش نفر هستيم ؟
ابجوي 5 دي ال بگيريم همگي ؟
امروز دوشنبه است ها !
يک روز ميخواهيم جشن بگيريم ...
ليوان ها را بالا ميبريم به سلامتي همگي... هر دو تا ليوان بايد يکبار به هم بخورند وگرنه نميشود...
صداي خنده هايمان بلند تر ميشود... از ته دلم ميخندم برنامه هايم يادم رفته اند...
ميکاييل به من گفته که تو کمي گي هستي !
ناااااا ؟ خوب تعريف کن ؟ چند تا مرد را تا به حال بوسيده اي ؟
سه يا چهار نفر ...
ادن آب بخور تو مستي
ادن تو از روز اول از بنجامين خوشت ميامده راست بگو...
تصميم ميگيريم که ادن عاشق بنجامين است و همه ميخنديم از ته دل
من از همه خوشم ميايد ... لاله تو که مرا ميفهمي ؟
من طرف تو ام ادن...
يک سري ديگر سفارش بدهيم ؟
من مستم
من هم هستم ولي سفارش بدهيم ...
غذا ميرسد همه از غذاي هم ميخوريم ليوان ها بالا ميروند و خنده ها بلند تر ميشوند
خاوير ما را که يادت نميرود ؟
دارم فکر ميکنم که من تازه دارم لما را کشف ميکنم بايد يک ماه ديگر ميماندم...
به سلامتي تو
به فارسي چطور بگوييم به سلامتي
به س ل ا م ت ي
به سا لو ما تي
اينجا ميشود سيگار کشيد ؟
اوووو تو هم مگر سيگار ميکشي ؟ تو که پسر خوبي بودي ....
فقط گاهي ...
پس فقط يک دانه هم به من بده...
سيگار ها دست به دست ميشود و براي هم روشن ميکنيم
ميخنديم و ليوان هايمان را با هم عوض ميکنيم... بشقاب هم را خالي ميکنيم
سرخيو ميرسد براي بار دهم ماجراي مچ انداختنش با من را تعريف ميکند ميز را خالي ميکنيم و دوباره مچ مي اندازيم ، صاحب رستوران بالاي سر ميز ما ايستاده است
روي چه کسي شرط ميبندي ؟
گابريلا دستم را فشار ميدهد
نميگذارم دستش را بخواباني تو ...
ميخنديم و سيگار ها را دست به دست ميکنيم ...
من بستني ميخواهم
يک سري ديگر سفارش بدهيم
من ديگر نيستم
شکلات و بستني ميرسد و همه با هم شريک ميشويم...
ميخنديم و همه برنامه ها فراموش ميشوند...
چرا زياد با هم بيرون نميرويم ؟
تو قهرمان مني
از ته دل ميخندم
بغلم ميکند و دستم را ميبوسد
ادن آب بخور تو مستي...
ميشود فردا سر کار نرويم ؟
زير باران مي ايستديم و حرف ميزنيم و باز ميخنديم
همه همديگر را ميبوسيم و خدا حافظي ميکنيم و میگوییم تا فردا...
زير باران مي ايستديم و حرف ميزنيم و باز ميخنديم
همه همديگر را ميبوسيم و خدا حافظي ميکنيم و میگوییم تا فردا...
۲ نظر:
منو یاد خشم و هیاهو انداخت. مخصوصا که بنجامین هم داشت.
این سبک که مکالمات و روایت از هم جدا نیستن هم جالبه.
mami khosh begzare doostane khoob injoory mojebe shadye adam mishand kar ham bemoghe hkodesh anjam mishe
ارسال یک نظر